<< بنام خدا >>
گزارش صعود قله قاش مستان و بن رود
سرپرست برنامه : زهرا کاویانی
تاریخ اجرا : 13 و 14 خرداد 95
گزارش نویس : زهرا کاویانی
حاضرین در برنامه :
اعضا : زهراکاویانی، طیبه مقدس، آرش بذرافشان، وحید همایونی، محمد معینی
میهمانان : بهروز محمدی و همسرشان نسیم شهریاری ، جهان حیدری
منطقه :ارتفاعات دنا از سمت روستای خفر
سطح :کوهنوردی سنگین
پشتیبان : امیر عباس مصلحی
معرفی:
قله قاش مستان بلندترین قله رشته کوه زاگرس در بین قلل دنا می باشد. و در میان ده قله مرتفع ایران جایی دارد. رشته کوه دنا در مرز استان های اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد و فارس قرار دارد که به نقلی بیش از 40 قله بالای 4000 متر را در دل خود داراست که این نیز در بین کوه های ایران تعداد قابل توجهی محسوب می شود. رشته مرکزی دنا که قله قاش مستان در آن قرار دارد بیش از 18 قله بالای 4000 متر دارد که مسیر آن از روستای خفر به سمت گردنه بیژن می باشد و کوهنوردان بسیاری را به سمت خود میکشد. طبیعت این منطقه سردسیر، بیشتر ایام دارای برف در ارتفاعات، و رودخانه های خروشان در پایین دست است. راه دسترسی از اصفهان به سمت شهرضا و سمیرم و سپس روستای حنا و خفر می باشد.
گزارش برنامه:
این برنامه در بولتن برنامه گروه نبود . تعدادی از دوستان برای پایان نامه مربیگری کوهپیمائی باید این قله را ترک میزدند . موقعیت را مناسب دیدم و بدون اطلاع قبلی دو تن دیگر از دوستان هم از صعود ما مطلع شدند و قرار شد به اتفاق هم این برنامه را اجرا کنیم . هدف ما فقط قله قاش مستان نبود بلکه بعد از صعود قله قاش مستان پیمایش خط الراس و رفتن به سی سخت بود. آقایان همایونی و محمد معینی ترک پیمایش این خط الراس را از آقای شاهی از گروه راسخ گرفته بودند . لذا به لحاظ ایمنی از آقای مصلحی خواهش کردیم که پشتیبان تیم ما باشند و ایشان هم بزرگوارانه قبول زحمت کردند .
خانم طیبه مقدس هم گفتند که به اتفاق سه نفر از دوستانشان می آیند . البته متذکر شد که آنها تازه کوهنوردی را شروع کرده اند و احتمالا فقط تا قله قاش مستان با ما همراه خواهند بود . مشکلی نبود . گروه 4 نفره ما بعد از ظهر 5 شنبه 13 خرداد ماه 95 ساعت 14:15 از اصفهان به سمت خفر حرکت کردیم . ساعت 6:30 به خانه کوهنوردی برج آسمانی رسیدیم . منتظر خانم مقدس شدیم تا به اتفاق دوستانشان به ما ملحق شوند. 40 دقیقه ای طول کشید. سراغ آقای حجاریان را گرفتیم گفتند به اتفاق دوستان رفتند بیرون اما این سعادت نصیب ما شد و مادر دوست داشتنی و مهربان ایشان را دیدیم . از ایشان کسب اجازه کردم و باهاشون عکس گرفتم. دوستان رسیدند. گروه 8 نفره ما ساعت 20 كوله ها را بسته و با سر قدمي خانم كاوياني راهي جانپناه شديم. در طول مسیر تا پناهگاه متوجه شدیم که همراهان خانم مقدس با توجه به اینکه تازه کوهنوردی را شروع کرده اند شرایط لازم را برای اجرای این برنامه خط الراس ندارند . لذا این موضوع را با خانم مقدس در میان گذاشتم و ایشان هم قبول کردند اما به لحاظ حس وظیفه شناسی که در قبال آنها داشتند گفتند که از آنها جدا نمیشوند و فقط آنها را برای صعود قله قاش مستان میبرد و با آنها برمیگردد .
وقتیکه به جان پناه که درارتفاع 3000 متری قرار دارد رسیدیم شاهد حضور زیادی از کوهنوردان شدیم . پناهگاه پر بود و محوطه هم مملو از چادر . گروه 4 نفره ما چادر نیاورده بود و قرار بود بیواک کنیم . بعد از صرف شام اعلام کردیم که ساعت 5 بیدار باش و 6 حرکت که خانم مقدس گفتند شما بروید و معطل ما نشوید ما دیرتر حرکت میکنیم . خوابیدیم اما متاسفانه گروه ما که چادر نیاورده بودیم و بیواک کرده بودیم تا صبح از سرما خواب خوبی نکردیم و شاید بهتر است بگویم نخوابیدیم .
روز دوم :
صبح روز جمعه 14 خرداد 95 بدون صرف صبحانه و خداحافظی با دوستان ، با کوله های سنیگن ساعت 6:45 گروه چهار نفره ما آماده حرکت شد و هوا آفتابی و عالی بود . بعد از 15 دقیقه به یخچال بزرگ داخل دره رسیدیم . یخچال سر و لغزنده بود ، بیشتر کوهنوردان کرامپون همراه داشتند اما گروه ما فقط از پاشنه استفاده کردیم که خیلی عالی عمل کرد . ساعت 8:45 دو راهی مورگل ، قاش مستان در ارتفاع 3700 متر برای صرف صبحانه توقف کردیم . ساعت 9:20 ادامه مسیر دادیم . در ارتفاع 4200 بنا به پیشنهاد آقای بذر افشان قرار شد از مسیر عادی قله قاش مستان را صعود نکنیم . لذا به سمت چپ کشیدیم. مسیر صخره ای را که گاهی نیاز به دست به سنگ شدن را داشت طی کردیم و ساعت 13 روی قله قاش مستان بودیم . در آنجا نقطه ای داشت که موبایل خط میداد . سریعا با آقای مصلحی تماس گرفتیم و وضعیت خودمان و تیم دوم را گزارش دادیم . با خانم مقدس هم تماس گرفتم اما متاسفانه در دسترس نبودند لذا دوستان به توجه اینکه خانم مقدس هم قرار بود بیایند قله خواستند که روی قله منتظر بمانیم تا شاید خبری از گروهشان بدست بیاریم . لذا مختصر غذائی خوردیم . ساعت 14 بود که تصمیم گرفتیم ادامه مسیر بدهیم به این امید که در طول مسیرمان موبایل مجدد خط بدهد و بتوانیم جویای احوالشان بشویم . ارتفاع کم کردیم و رفتیم به سمت قله بن رود . ساعت 15:30 قله بن رود به ارتفاع 4330 متر را صعود کردیم . دوستان شروع به پیدا کردن پاکوب کردند . پاکوبی که به گفته آقای شاهی وجود دارد و ترکش را به ما داده بودند . اما اثری از پاکوب نبود . ترک متعلق به سال 91 بود . آقای بذر افشان هم مصمم بود که ایشان درست گفته و سال 91 دیده که تعدادی از کوهنوردان شیرازی از آن پاکوب عبور کرده اند . اما با توجه به اینکه خرداد ماه بود و قاعدتا باید برفها بخاطر گرمی هوا آب شده باشند اما منطقه و مسیر پاکوبی که آقای شاهی گفته بود و آقای بذر افشان هم تاکید بر صحت آن داشتند پوشیده از برف بود و پیدا نبود . یک ساعتی اطراف را بررسی کردند اما اثری از پاکوب پیدا نکردیم لذا به توصیه آقای بذرافشان از ادامه پیمایش این خط الراس انصراف دادیم . تصمیم گرفتیم ارتفاع کم کنیم و در ارتفاع 4030 زیر قزل قله کمپ زدیم تا زیر آسمان بسیار زیبا و پرستاره شب را به صبح برسانیم .
روز سوم :
پس از صرف صبحانه ساعت 7 صبح از دره یا تنگ پشت قبله به سمت روستای خفر حرکت کردیم . پس از پیمودن چند یخچال بزرگ به ابتدای آبهای روان و زلال جاری از یخچالها رسیدیم . صدای زیبای آب و سرسبزی منطقه بجان خسته ما روح تازه می دمید . انگار در آن منطقه تازه بهار داشت خودش را نشان میداد .
ساعت 11:45 به خانه کوهنوردی برج آسمانی رسیدیم و پس از صرف ناهار به سمت اصفهان حرکت کردیم .
گزارش گروه دوم :
سرپرست : طیبه مقدس
گزارش نویس : طیبه مقدس
میهمانان : بهروز محمدی و همسرشان نسیم شهریاری ، جهان حیدری
به صلاح ديد تيم به دو گروه تقسيم شد. گروهي براي پيمايش چند قله و گروهي هم به قصد قله قاش مستان. صبح ساعت ١٠ تيم چهار نفره ما به سرپرستی طیبه مقدس و سرقدم خانم نسيم شهرياري ، آقاي بهروز محمدي و ته قدمي آقاي جهان حيدري در صداي آبهاي جاري شده از يخچال و سرسبزي مسير تا ابتداي دره و سپس قدم گذاشتن در برفهايي كه در نور آفتاب شروع به آب شدن كرده بودند راهي قله شديم زيبايي كوه صداي كبكها ما را تا قله همراهي ميكردند، در زير قله جايي كه بر آن اسم زمين فوتبال را گذاشته بودند دو نفر از دوستانمان تصميم به ماندن گرفتند، راهي ديگر تا قله نمانده بود و از سنگهاي زير قله آبي خنك سرازير بود و چشم انتظار ما را ميكشيد ساعت حدود 14 بعد از ظهر پاي برقله گذاشتيم متفاوت باسال پيش اطراف قله پر برف تابلو قله هم جديد شده بود به همت دوستان كوهنورد برازجاني. بعد از گرفتن عكس به همراه كوهنوردان از نيشابور، يزد، آذربايجان و استراحتي بر قله و ديدن زيبايي هاي طبيعت به سمت پايين راهي شديم تمام مسير برفي را طي مدت ١:٣٠ تا جانپناه طي كرديم، در طول مسير آقاي مصلحي و خانم كاوياني مرتب از موقعيت ما مطلع بودند و مارا پشتيباني ميكردند كه جا داره در اين گزارش از تمام دوستان كه ما را تا قله پشتيباني كردند و گروه كوهنوردي چكاد تقدير و تشكر كنم، به جانپناه رسيديم و پس از خوردن غذا در طبيعت زيباي منطقه در كنار صداي گوش نواز آب و پرندگان آرام آرام به شب و آسمان صاف و پرستاره نزديك ميشديم. سه گروه ديگر عصر به بالا آمدند ولي جمعيت كه شب قبل چادر زده بودند و در جانپناه حضور داشتند رفته بودند و ما توانستيم از جانپناه براي خواب استفاده كنيم. صبح صبحانه خورده و بعد از جمع كردن زباله هاي جا مانده از دوستان كوهنورد كه با بي رحمي تمام زباله هاي خود را در اين طبيعت بكر رها كرده بودند زباله ها را باهمكاري چند نفر از دوستان شيرازي به كوله ها بستيم و به سمت خفر حركت كرديم و بعد از ١:٣٠ به پايين رسيديم وسايل مان را در ماشين گذاشته و آبي به صورت زده راهي اصفهان شديم از هوايي تميز و طبيعت بكر به شهر زيبا و مملو از آلودگي كه مانند غباري روي شهر زيباي مارا در بر گرفته.