گزارش
صعود کوهنوردان هییت کوهنوردی اصفهان به قله خَشچال
(
البرز مرکزی – استان قزوین )
برنامه برای روزهای پنجشنبه و جمعه 4 و 5 خرداد 91 تنظیم
شده بود با این ریز برنامه ها :
دیدار از قلعه
الموت و دریاچه اوان و صعود به قله 4118 متری خَشچال
تعداد نفرات شرکت کننده 16 نفر ( سه همنورد خانم و بقیه از
آقایان )
سرپرست : آقای مهران امینی
وسیله نقلیه : می نی بوس
شرح برنامه
ساعت نزدیک به 7 صبح روز 4 خرداد از اصفهان حرکت کردیم از
مسیر اصفهان – سلفچگان وارد جاده
ساوه و بویین زهرا شده و به قزوین رسیدیم و از قزوین به مسیر معلم کلایه حرکت کردیم
. قبل از رسیدن به معلم کلایه از سه راهی زوار دشت وارد جاده زواردشت شدیم و نهایتا
بعد از عبور از چند روستا در ساعت 6 و نیم
بعدازظهربه روستای وَربُن رسیدیم که درست در کنار دریاچه اِوان قرار گرفته است .
طول مدتی که در مینی بوس بودیم حدود 11 و نیم ساعت شد . سرتاسر مسیر اصفهان
به قزوین و به روستای وربن ، هوا کاملا
غبارآلود بود . ( چند روز است که هوای کل کشور پر از گرد و غبار است ) . مسیر قزوین
به معلم کلایه ، آسفالته ولی پرپیچ و خم کوهستانی و سرسبز است و پوشش گیاهی آن از
مراتع مخملی می باشد .


نهار را در ساعت 4 بعدازظهر در نزدیکی یکی از روستاهای ییلاقی
و زیبای کنار جاده خوردیم . کنار این جاده ، رستوران های باغی متعددی برای پذیرایی از گردشگران وجود دارد .
تصمیم ما صعود به سمت قله خشچال و رسیدن به پناهگاه تازه
ساز آن بود تا بعد از استراحت شبانه ، برای فردا صعود به قله را داشته باشیم .
با تماسی که سرپرست برنامه با هییت کوهنوردی قزوین داشتند
هماهنگ شد که کلید پناهگاه را از آقایی به
نام خلیل ناصری که ساکن همان روستا بود بگیریم .
gps ، ارتفاع روستای وربُن از
سطح دریا را 1877 مترنشان داد.

صعود ما ساعت 6 و پنجاه بعداز ظهر، دقیق از مسیر های پاکوب
بین باغات و مزارع و مراتع شروع شد و در حین صعود ، تا آفتاب بود از دیدن مناظر
فوق العاده زیبای طبیعت پیرامون لذت بردیم . چند چشمه آب هم در مسیر وجود
داشت .
پناهگاه تازه ساز قله خشچال در ارتفاع نسبتا زیادی قرار
گرفته ( بعد از رسیدن به پناهگاه ، gps ، ارتفاع 3308 متر را نشان می داد )
. بنابراین ارتفاع صعود از روستای وربن به پناهگاه ، حدود 1430 متر می شد . جاده ای
خاکی سنگلاخی از نزدیکی پناهگاه به سمت یال ها و روستاهی جنوبی خشچال کشیده شده است . علت کشیدن این جاده را که طبق
معمول باعث تخریب قسمت هایی از طبیعت زیبا و بکر منطق شده بود ، متوجه نشدیم ولی مشاهده می شد که مسیر مناسبی شده برای دسترسی
روستاییان منطقه به گیاهان خوراکی و دارویی که در سطح وسیعی از دامنه های زیبای این
کوه رسته بودند . ریواس ، شوید و تره کوهی و بسیاری گیاهان بته ای و گل های وحشی دیگر با زیبایی تمام د دامنه های جنوبی این رشته کوه مشاهده می شدند .

بعد از گذشتن از مسیرهای پاکوب و سرسبز به جاده خاکی رسیدیم
که در فاصله نسبتا زیادی از بالادست روستا عبور می کرد . راه سمت چپ را به سمت
شمال از جاده خاکی ادامه دادیم . هوا دیگر تاریک شده بود و تنها راهنمای ما شانه
های جاده خاکی بود و بعد از ساعتی از شب ، صدای زوزه های گله گرگ ها را شنیدیم . صداها واقعا زیبا و نزدیک بودند . با احتیاط مقداری توقف کردیم تا گرگ ها
با تخمین تعداد ما ، فکر ناخوشایندی به سرشان نرند . صدا ها بعد از مدتی خاموش شد
و ما به مسیر ادامه دادیم . بعد از چند ساعت ، به علت یخچال های منطقه و سقوط بهمن
های قبلی ، مسیر جاده را گم کردیم ولی نهایتا با تلاش سرپرست برنامه و تماس موبایلی
که بالاخره توانستیم با آقای خلیل ناصری پیدا کنیم ، ساعت 1 بامداد به پناهگاه رسیدیم
. ساختمان پناهگاه زیاد بزرگ نبود ولی یک طبقه کوچک بالایی هم داشت و فردا دیدیم
که امکانات خوبی مانند سرویس بهداشتی و لوله آب ( حاصل ذوب برف در یک مخزن ) و
روشنایی خورشیدی ( سولار ) دارد .

صبح زود فردا ( جمعه ) قله و رشته کوه های اطراف آن با زیبایی
هرچه تمامتر در معرض دید ما بود . باد نسبتا شدیدی می آمد و ابرها با سرعت تمام از
بالا و کناره های قله می گذشتند و زیبایی وصف ناپذیری را بوجود می آوردند که با
وجود سرمای نسبتا زیاد صبحگاهی ، من را برای دیدن و ثبت این زیبایی ها تا مدت ها
خارج از پناهگاه نگه داشت . با گذشت ساعتی ، ابر ها کمتر شدند و هوا گرم تر و
مناسب صعود شد .
9 نفر از اعضای
گروه به تشخیص سرپرست برنامه برای صعود به قله انتخاب شدند .
ساعت حرکت به سمت قله : 7 و چهل و پنج دقیقه .

در طی مسیر از چند یخچال
نسبتا کوچک ، عبور عرضی ( تراورس ) داشتیم که مشکل خاصی در این فصل نداشت و لغزنده
نبود . همین طور ار مسیر های به اصطلاح
بده بستان متععدی عبور کردیم که در موارد متعددی احتیاج به دست به سنگ شدن
داشت . البته یک مسیر تراورس با شیب کم برای
صعود به قله نیز وجود داشت که به علت برف انبار شدن آن و احتمال سقوط بهمن ، به
صلاحدید سرپرست برنامه ، از آن مسیر صرف نظر کردیم .
ساعت 10 و چهل دقیقه به قله زیبای خشچال رسیدیم .
ارتفاع قله آنجور که gps نشان می داد 3930 متر بود ولی ارتفاع
ثبت شده و مورد قبول این قله 4180 متر
عنوان شده است . بنابراین ارتفاع صعود ما از پناهگاه ( 3308 متر ) تا قله را می شد
حدود 700 متربرآورد کرد.
نیم ساعتی را در
فراز قله به عکس و شادی و خوراکی ها پرداختیم . ابرها هم کم کم و متراکم از سمت
غرب می آمدند و همرمان با بازگشت ما در ساعت 11 و بیست دقیقه ، مه و ابر ، قله و
اطراف را پوشاند که در بیشتر مسیر فرود با ما بود . خوشبختانه حادثه ای در اثر
بارش یا صاعقه نداشتیم .
طول زمان فرود تا پناهگاه دوساعت و نیم طول کشید و بعد از
خوردن نهار، نهایتا ساعت 3 بعداز ظهر فرود از پناهگاه تا روستای وربُن را در یک هوای نسبتا آفتابی و
مطلوب شروع کردیم . این بار مسیر جاده را ار بین مراتع و گل و گیاه های وحشی میانبر
می زدیم که لذت زیادی داشت البته باید مراقب می بودیم که این گل ها و گیاهان زیبا
را لگدمال نکنیم . بعضی از مسیر های این فرود میانبر ، شیب زیادی داشت ولی لذت بردن از زیبایی های خیره کننده طبیعت ،
فرصت رسوخ خستگی به جان های ما را نمی داد .
ساعت 7 بعداز ظهر به روستای وربن و دریاچه کوچک اوان رسیدیم
و بعد از ساعتی استراحت یه سمت اصفهان حرکت کردیم و ساعت 6 بامداد شنبه به اصفهان
رسیدیم .
در مجموع ارتفاع صعود ما از روستای وربُن تا قله خش چال ،
حدود 2200 متر بود.
با تشکر از سرپرست خوب برنامه جناب آقای مهران امینی که مدیریت
و آموزش های حین برنامه ایشان برای همگی اعضا گروه مفید و موثر بود ، با شکرانه
الاهی این برنامه به خوبی و بدون حادثه ای انجام شد و تصویر خیلی لذت بخشی از یک
صعود زییا در یک طبیعت فوق العاده زیبا از میهن عزیزمان را در خاطر ما برای همیشه
حک کرد.









وبلاگ : http://iranmytrips.mihanblog.com
کانال تلگرامی :
https://telegram.me/iranmytrips