C:\HostingSpaces\msc-isfp.ir\archive.msc-isfp.ir\wwwroot\tools\picture\sub\120239811IMG_20160508_170619.jpg تلاش برای صعود قله سیالان . گروه کوهنوردی آرش اصفهان
پنل کاربری
آگهی





مجوز های فعالیت

هیات های داری مجوز


گروههای دارای مجوز



تلاش برای صعود قله سیالان گروه کوهنوردی آرش اصفهان
1395/02/21
موضوع گزارش : تلاش برای صعود به قله سیالان گروه کوهنوردی آرش اصفهان تاریخ 14 الی 17 اردیبهشت هدف: صعود به قله سیالان از جبهه جنوبی و فرود از جبهه شمالی سرپرست : خانم محبوبه شایان مسئولین فنی : حسین جوانی ، پویا ابوطالبیان عکاس : پویا ابوطالبیان گزارش نویس : امیرمسعود تاکی تعداد اعضا : 16 نفر . 6 خانم و 10 اقا موقعیت منطقه : سیالان یا سیاهلان بلندترین کوه استان قزوین به ارتفاع 4175 متر از سطح دریا از قلل البرز غربی است که قله آن در مرز مازندران و قزوین واقع شده است . این کوه از جنوب به رودبار الموت از استان قزوین و از شمال به دره دو هزار از شهرستان تنکابن در مازندران مشرف است . این قله دارای دو جانپناه یکی در جبهه شمالی و دیگری در جبهه جنوبی است . به طور معمول 3 مسیر برای صعود وجود دارد . مسیر جنوبی که معمول ترین مسیر است و از روستای هنیز واقع در الموت در ارتفاع 2200 آغاز میشود ، مسیر شمالی از روستای عسل محله واقع در دره دوهزار استان مازندران آغاز میشود و مسیر خط الراسی که با صعود به قله های خشچال و سیاه کمر و پیمایش خط الراسی به قله سیالان میرسد. گزارش صعود : روز سه شنبه 14/2/95 ساعت 9 شب بوسیله یک اتوبوس ولوو ترمینال صفه اصفهان را به مقصد قزوین ترک کردیم. این برنامه مشترک با برنامه طبیعت گردی دشت دریاسر اجرا شد . قرار بر این بود که تیم کوهنوردی در قزوین پیاده شده و جداگانه با مینی بوس به روستای هنیز رفته و پس از صعود از جبهه جنوبی ، از جبهه شمالی فرود آمده و به کمپ دوستان در دشت دریاسر واقع در منطقه روستای عسل محله در استان مازندران ملحق شود. در ساعت 5:30 صبح به استان قزوین رسیدیم و تیم کوهنوردی کوله های خود را به مینی بوسی که از قبل هماهنگ شده بود منتقل کردند . ساعت 6 صبح قزوین را ترک کرده و در ساعت 7:30 در روستای قسطین لار توقف کردیم . برای سهولت کار ترجیح دادیم صبحانه را در رستوران خورده و کوله ها را باز و بست نکنیم. بعد از صرف صبحانه ای مفصل در ساعت 8 صبح به مسیر ادامه دادیم ، در بین راه جهت جلوگیری از اتلاف وقت مراسم معارفه انجام شد و مسئولیت هایی نظیر سرقدم ، عقب دار ، گزارش نویس ، عکاس و تیم کمک های اولیه توسط سرپرست تقسیم بندی شد. پس از عبور از روستای معلم کلایه و سپس روستای کلایه ، در ساعت 11 به مقصد خود روستای هنیز رسیدیم. هنیز روستایی دورافتاده به دور از تمدن شهری با مردمانی بسیار خونگرم و مهمان نواز است که به محض دیدن کوهنوردان از آنها استقبال میکنند . افراد مسن به دلیل دوری از شهر معمولا از کوهنوردان طلب قرص و دارو میکنند به سرعت کوله های خود را پیاده کرده و مشغول گرم کردن شدیم . پس از آن کوله های سنگین خود را به کول کشیده و صعود را آغاز کردیم. جی پی اس ارتفاع نقطه صعود را 2165 متر نشان میداد . هوا آفتابی به همراه ابرهای پراکنده و سرعت باد تقریبا 10 کیلومتر بر ساعت بود. مختصات جغرافیایی نشان داده شده عبارت بود از : E 50°38'783"  . N 36°27'861" ابتدا از بین باغ های روستا گذر کرده تا به بالای رودخانه و سپس ارتفاع را کم کرده تا به رودخانه رسیدیم .به علت بارش های خوب امسال رود پر آب و پر هیاهو بود . نزدیک به نیم ساعت زمان سپری شد تا کل تیم با کمترین درگیری با آب عرض تقریبا 3 متری رودخانه را طی کند ، پس از آن وارد شیب های تند شدیم ،نزدیک به دو ساعت طول کشید که به اولین چشمه رسیدیم. پس از نوشیدن آب به سرعت به راه خود ادامه دادیم . به علت تنگی وقت به ناچار استراحت را بسیار کوتاه کرده بودیم. در راه با چندین یخچال برخورد کردیم که عبور از آنها نه تنها خطرناک بود بلکه زمان زیادی را نیز میطلبید. واقعیت اینست که هیچ یک از اعضا تیم انتظار وجود این حجم از یخچال را در این فصل نداشتیم و ناخودآگاه این دغدغه در ذهن نمود پیدا میکرد که حتما در بالادست درگیری شدیدی با برف و یخ خواهیم داشت. نزدیک به ساعت 3 ظهر تیم همچنان در حال حرکت بود و فرصت صرف ناهار دست نداده بود . در همین لحظه با تیمی کوهنورد برخورد کردیم متشکل از 5 مرد که از استان زنجان آمده بودند و اصرار داشتند که یخچال های بین راه صعب العبور بوده و نیاز به تجهیزات فنی و زمان زیادی دارد. خود تیم زنجانی نتوانسته بودند از آنها عبور کنند و تصمیم به بازگشت گرفته بودند . نکته جالب اینکه تیمی دیگر هم به تیم زنجانی تذکر داده و آنها نیز گوش نکرده بودند . برای ما که این مسافت زیاد را از اصفهان برای پا نهادن بر قله سیالان طی کرده بودیم تصمیم برگشت بسیار سخت بود و به آنها قول دادیم که اگر دیدیم شرایط خیلی سخت است ریسک نمیکنیم و برمیگردیم. ( لازم به ذکر است که اعضا تیم با توجه به فصل صعود ،تنها مجهز به طناب انفرادی ،کلنگ و کرامپون 6 شاخه بودند اما یخچال های فوق ابزاری فنی تر میطلبید) راه را ادامه دادیم تا به یک دره رسیدیم. اکثر مسیر طی شده تا به اینجا تراورسی بود و علی رقم پیمایش زیاد، ارتفاع زیادی نگرفته بودیم. ساعت 4:30 بعد از ظهر بود. قرار این بود که کمپ را در گردنه در ارتفاع 3800 متری برپا کنیم اما با نگاه به زمان اندک و شرایط موجود که هرچه پیش میرفتیم شرایط حاد تر میشد ، ناخودآگاه شک و تردید در اذهان ظاهر شد . از آنجا که سرعت باد زیاد شده بود و گاها تعادل افراد را برهم میزد و همچنین عدم وجود مکان صاف برای کمپ زدن و پاکوب ضعیف و باریک ،سرپرست برنامه برای حفظ سلامتی گروه تصمیم به بازگشت گرفت. ** سخت ترین تصمیم کوهنوردی ** ساعت 4:45 راه برگشت را پیش گرفتیم. فضایی سنگین بر تیم حاکم شد . افکار به ذهن هجوم آورده بودند و هرکس در ذهن چیزی میپروراند . آیا دوباره فرصت صعود به قله این کوه زیبا نصیب میشود ؟ آیا اگر ادامه میدادیم قله را صعود میکردیم یا جانمان تهدید میشد ؟ آیا آنقدر که سلامتی ما برای خانواده اهمیت دارد ، صعود و قول صعودمان اهمیت دارد !!؟ نیم ساعت از حرکتمان میگذشت که یکی از خانم های تیم که از قضا تجربه چندین صعود موفق برون مرزی را در کارنامه خود داشت در حال عبور از یکی از یخچال ها پایش لیز خورد و نتوانست خود را کنترل کند و چند متر سقوط کرد. خوشبختانه با کمر که کوله ای بزرگ محافظ آن بود به سنگی در پایین دست برخورد کرد و همان کوله نجات بخش بین صخره ها لاخ شد و از سقوط بیشتر جلوگیری کرد. بلافاصله 3 نفر از اعضا تیم به کمک او شتافتند . * لحظه برخواستن او بهترین لحظه صعود ما بود * . کمی ضرب دیدگی و کوفتگی حاصل این سقوط بود. راه را ادامه داده و در ساعت 9 به بالای رودخانه رسیدیم. از انجا که عبور دادن تیم از روی رودخانه با توجه به خستگی و تاریک شدن نسبی هوا خطرناک بود با کمک سوت و نور  به روستاییان علامت دادین و تعدادی از جوانان ومردم خوب روستا به سرعت عکس العمل نشان داده و نیم ساعت بعد در محل حاضر شدند. و ما را از پلی که ساعاتی قبل ایجاد کرده بودند راهنمایی و عبور دادند. در ساعت 10 شب بعد ازپیمایش 20 کیلومتر مسافت و گذر 11 ساعت زمان به روستا رسیدیم . مردم محلی ما را به مسجد زیبا روستا هدایت کردند. ناهار و شام را یکی کرده و پس از آن به علت خستگی زیاد سریعا به خواب رفتیم . ساعت 8 صبح روز بعد مینی بوس در روستا حاضر بود تا بازگشت ما را تکمیل کند . در مسیر برگشت جمله معروف " ادموند هیلاری " اولین فاتح اورست در ذهنم رژه میرفت : من برمیگردم .... و بالاخره تو را فتح میکنم ..... تو به عنوان یک کوه نمیتوانی رشد کنی اما من یک انسان هستم و میتوانم .                 ارادتمند شما . امیرمسعود تاکی>
عنوان تصویر
:تلاش برای صعود قله سیالان . گروه کوهنوردی آرش اصفهان
بازدید
:363
ارسال توسط
:امیرمسعود تاکی








کلیه حقوق این سایت متعلق به هیأت کوهنوردی و صعودهای ورزشی استان اصفهان می باشد.

  © 2012-2015  All Rights Reserved.

Top